آنسوی سیاهچاله، شهود

در اپیزود قبل ما به مفهوم سیاهچاله پرداختیم. توضیح دادیم که سیاهچاله اول روی فرمول‌ها و اول روی محاسباتی که روی نسبیت عام سوار شده بود اثبات‌شد. بعد از اینکه روی فرمول‌ها ثابت شد، در کهکشان‌ها قابل مشاهده، قابل رصد و حتی عکسبرداری شد. در این اپیزود میخواهیم ببینیم که آیا نسبیت عام به پیش بینی‌های دیگری هم منجر می‌شود؟ که شاید حتی همین الان قابل مشاهده نباشد و مثل سیاه‌چاله روزی برسد که ما بتوانیم آن ها را هم به عینه و با تجهیزات مدرن اندازه‌گیری کنیم، مشاهده کنیم و به کشفشان مطمئن باشیم؟ یکی از این پدیده‌ها پدیده‌ای هست به اسم کرمچاله. این پدیده نتیجه‌ی ریاضیاتی از معادلات توصیف‌کننده نسبیت عام است که هنوز هم در جهان ثبت یا مشاهده نشده. برای داشتن تصور خوب از یک کرمچاله، یک دروازه‌ی ورودی و یک دروازه خروجی کروی را در دو سمت یک تونل در نظر بگیرید. تحلیل‌های آلبرت انیشتین و همکارش ناتان روزن نشان میدهد که احتمالا دهانه‌های کرم‌چاله دوتا سیاهچاله هستند و تونل مابین این دو یک کرم‌چاله است. کرم‌چاله یک تونلی هست در بی‌زمانی که دو بستر فضا زمان را در نقاطی خیلی خیلی دور به همدیگر متصل کرده است. همان بستر فضا زمانی که در اپیزود قبل ازآن صحبت کردیم که مثل تار و پود یکپارچه تمام جهان را در بر گرفته. همچنین، این کرم چاله می‌تواند میانبری باشد که کمک بکند به انتقال اطلاعات از این سر کیهان به آن سر کیهان. در واقع پیش‌بینی‌هایی که از وجود یک کرم‌چاله صحبت می‌کند، جایی در کهکشان‌ها را معرفی میکند که می‌تواند دو نقطه‌ای که کاملا برای یک دنیای متفاوت هستند را به همدیگر در یک لحظه، در یک آن، در بی‌زمانی، به همدیگر متصل کند. دو دنیایی که ممکن است قوانین فیزیک حتی متفاوتی را داشته باشند یا حتی قوانین فیزیک مشابهی داشته باشند. شاید فیلم میان‌سیاره ای یا اینتراستلار کریستوفر نولان را دیده باشید که اگر ندیدید خیلی پیشنهاد می‌کنم که این فیلم را ببینید. در سکانس‌های آخرش فضایی را می‌بینیم که بازیگر نقش اصلی وارد یک سیاه چاله میشود و از آنجا می‌تواند دسترسی داشته باشد به اطلاعاتی که برای یک زمان دیگری بوده است و حتی برای یک مکان دیگری فارغ از آن مکانی که وارد سیاهچاله شده است. این صحنه به خوبی  نشون میدهد که چطور ممکن است دو بستر فضا زمان که کاملا از هم دیگر دور هستند در یک بی زمانی و در یک نقطه به همدیگر متصل بشوند و انتقال اطلاعات از طریق آن فضا که تکینگی بسیار بسیار بالایی دارد و در واقع گرانش در آن نقطه به بی‌نهایت میل می‌کند انجام شود. در این فیلم نقش اصلی، کوپر، وقتی که وارد سیاهچاله میشود در یک جهان چند بعدی قرار می‌گیرد که می‌تواند اطلاعات را به زمان گذشته منتقل کند. درواقع  در زمان سفر کند و حالا اینجا سوالی که پیش میاید این است که آیا آن رویای بشر برای سفر در زمان می‌تواند فارغ از بدن فیزیکی اش توسط شعورمندی و آگاهی اش اتفاق بیفتد؟ آیا ما می‌توانیم بدون اینکه بدنمان در طول زمان سفر کند اطلاعاتی را به آینده یا به گذشته منتقل کنیم؟ و پاسخ به این سوال آیا در مفهوم سیاهچاله و کرمچاله نهفته است؟ آیا در جایی از کیهان، در جایی از این جهان که بی‌زمانی هست و زمان ماهیت خودش را از دست میدهد، به واسطه وجود تکینگی و گرانش بالا، آیا اطلاعات می‌تواند در بازه‌های زمانی متفاوت منتقل بشود و از یک فضا زمان به یک فضا زمان دیگر در یک آن، در یک لحظه، منتقل شود؟ و سوال بعدی این که آیا این ارتباطی با مفهوم شهود دارد؟ آیا آنجایی که ما از طریق شهودی اطلاعاتی را میگیریم این اطلاعات از طریق سیاه‌چاله‌ها و کرم‌چاله‌ها به ما منتقل میشود؟ توسط چه شعورمندی و آگاهی این اطلاعات در آن لحظه  به ما منتقل میشود؟ آیا توسط ورژنی از خودمان در یک جهان دیگر  انتقال پیدا می‌کند؟ یا توسط یک شعورمندی و یک آگاهی دیگری در یک فضا زمان دیگری ازطریق سیاهچاله به منظوری خاص  به ما انتقال پیدا می‌کند؟

 نسبیت عام پیش بینی‌های دیگری هم دارد. یکی دیگر از پیش بینی های نسبیت عام گونه‌ی خاصی از امواج هستند معروف به امواج گرانشی. امواجی از جنس گرانش که با سرعت نور در بستر فضازمان منتشر و منتقل میشوند و پدیده‌ای که می‌تواند سبب شکل‌گیری این امواج به شکلی قابل توجه بشود برخورد دو  سیاه‌چاله یا برخورد دو ستاره‌ی نوترونی یا برخورد یک ستاره‌ی نوترونی و یک سیاه‌چاله یا حتی چرخش سریع یک سیاه‌چاله است. پدیده‌ای مثل بیگ بنگ هم می‌تواند علت ایجاد و انتقال امواج از این جنس باشد. البته هر پدیده‌ای که بتواند ایجاد اثرات گرانشی را داشته باشد  می‌تواند با نوسان یا تحرک خودش در فضا به شکل گیری این امواج دامن بزند. برای مثال اگر خورشید ما به هر علتی در یک لحظه از جایگاه خودش در مرکز منظومه شمسی محو بشود، حدود هشت دقیقه طول میکشد تا امواج گرانشی آشفتگی ناشی از نبود خورشید را به زمین منتقل کنند چرا که سرعت انتقال امواج گرانشی در  فضا زمان با سرعت نور برابر است. امواج گرانشی تا مدت‌ها فقط در حالت تئوری مد نظر بودند اما در سال 2014 در یک آشکار ساز مخصوص، متخصصین موفق شدند امواج گرانشی را ثبت و آشکارسازی بکنند و باز هم نظریه‌ی نسبیت سربلند بیرون آمد و اینجا سوالی که مطرح میشود این است که  اطلاعاتی که دارد در بی‌زمانی از سیاه چاله‌ها به ما که خارج از سیاهچاله هستیم منتقل میشود توسط همین امواج گرانشی به ما میرسد؟ آیا امواج گرانشی حاوی اطلاعاتی هستند که از بین سیاه چاله‌ها  عبور می‌کند و از بستر فضا زمان‌های متفاوت به همدیگر منتقل میشود؟ شاید اینجا ما داریم یک همگرایی را می‌بینیم بین مفاهیم فیزیک و متافیزیک و مفاهیم فلسفی و حتی عرفانی که در فصل دوم رادیو فردا به همین همگرایی می‌پردازیم از نگاه و دیدگاه و نظرات فیزیکدان‌هایی مثل دیوید هاکینز و کارلو روولی که به این نقاط مشترک پرداختند و در واقع آن‌ها را تحلیل و بیان کردند.

این اپیزود را اینجا بشنوید.

 

۵
از ۵
۲ مشارکت کننده

جستجو در مقالات

دیگر نوشته‌ها

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش

سبد خرید